اسفند خواهش پسربچه ای است وسط پیاده رو که:"ماهی قرمز میخوام!"
شوق زوجی است که درشلوغ ترین عصر شهر به دنبال لباس نامزدی،مغازه ها را میگردند.
حال خوش دستفروشی است که می تواند چند روزی بی دغدغه ی مامورین بساط کند.
قول پدری است به دخترش که:
"بازار شب عید خوب است؛لباس عیدت جوراست!"
امید یک بیمار سرطانی است به بهار؛به رویش دوباره موهایش.
غرغر دخترکی است که به اجبار مادر باید دستی به سر و روی اتاقش بکشد!
شک و تردید پیچاندن کلاس ها:
"ازبیستم یا بیست و پنجم؟!:)"
اسفند
عطر گندم هایی است که کم کم باید سبز شوند...
عطر خوشی است!
بوی عیدی بوی کاغذ رنگی...
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۵ساعت 12:39 توسط sajedeh hoseiny |
الا بذکر الله تطمئن القلوب...
ما را در سایت الا بذکر الله تطمئن القلوب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mchadoranea بازدید : 27 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:11